یادداشت نویسی روزانه

یادداشت روز

این روزها مشغول خواندن کتاب « روزها در راه» از شاهرخ مسکوب هستم. این اثر در دو جلد تدوین شده است. جلد اول ۳۶۶ صفحه است که من تا صفحه‌ی ۲۲۷ خوانده‌ام. این کتاب بر اساس یادداشت نویسی روزانه است. شاهرخ مسکوب زمانی که شروع به نوشتن این یادداشت‌ها کرده قصد انتشار آن را نداشته است. پس فقط خودش بوده و صفحه‌ی سفید کاغذ. بی محابا و بدون سانسور آن‌چه را که بوده و واقعیت داشته است به روی کاغذ آورده و سال‌های بعد آن را بدون هیچ تغییر منتشر کرده است، فقط بعضی اسامی را حذف کرده تا کسی دچار مشکل نشود. از تشبیهات زیبایی استفاده کرده که من قصد دارم چند پاراگراف از ان را بنویسم.

✓چند روزی‌ست که باز نگرانی احاطه‌ام کرده و فضای روحم را پر کرده است.

✓ترس توی دلم جولان می‌دهد. مثل باد می‌ریزد. مثل موج لنگر برمی‌دارد. از این سر به آن سر تاب می‌خورد و مسیرش را می‌لرزاند.

✓ در زمان حال به سر می‌برم در آن نفس می‌کشم، راه می‌روم و بسته به حس و حالم در پرچین ها و نرده‌های فلزیش محصورم. گذشته به عنوان گذشته‌ی محض برایم بی‌معنی است. وقتی معنی پیدا می‌کند که در من به « اکنون» مبدل شود و « حالیت» پیدا کند. این امر مزیت بزرگی که دارد این است که گنجینه‌ی گذشته، سرشار و تمام نشدنی است.

از آن میان هر چه را که دوست دارم دستچین می‌کنم و با پدیده‌ها، آدم‌ها و حقیقت‌های دلخواه و برگزیده زمان حالم را پر، معنی‌داری و زیستنی می‌کنم.

✓ افکار وحشتناک همچون افعی در ته گودال خاطرم خوابیده است هر وقت که بیدار می‌شود با نفسش با شعله‌ی نگاهش مرا خاکستر می‌کند.

✓ نگرانی ته دلم چنبر زده است.

و من اینگونه با شاهرخ مسکوب، گیتا و غزاله در خیابان‌های پاریس قدم می‌زنم و به هر جایی که می‌روند همراهشان هستم. از آرزوها و رویاهایشان مطلع می‌شوم و متوجه می‌شوم که آن روزها چه بر آن‌ها گذشته است.

از روزی که تصمیم گرفته‌ام یادداشت روزانه‌ام را بنویسم بر سر تعهدم مانده‌ام ولی در سایت منتشر نکردم. گاهی چیزهایی هست که فقط باید با خودت بماند.

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن