عزت نفس

ترانه در مسیر خودشناسی

قبل از خواندن این مقاله لطفا [ترانه در مسیر تغییر ] را مطالعه کنید.

گفتیم که ترانه سعی کرد صادقانه با خودش رو‌به رو شود و مطالبی را که در مورد عزت نفس مطالعه می‌کند با خود تطبیق دهد و مواردی که باعث کاهش عزت نفسش شده را پیدا کند و راهکارهای آن را بیابد. مواردی که باعث افزایش عزت نفس می‌شود:

۱- احترام به خود.

ترانه با خود فکر کرد که چه‌قدر خودم را باور دارم؟ آیا برای حرف، نظر و عقیده‌ی خودم ارزش قائل هستم؟

یادش آمد که بارها کارهایی انجام داده است که باعث شده دیگران او را نادیده بگیرند.

هر وقت در رستوران از او می‌پرسند: غذا چی می‌خوری؟
جواب می‌دهد: هر چی شما می‌خورید.

اگر در کافی‌شاپ سوال می‌کردند که قهوه می‌خوری یا کافه‌ گلاسه؟
جواب می‌دهد: فرقی نمی‌کند.

اگر در جمعی حضور داشت که باید در مورد مسئله‌ای اظهار عقیده می‌کرد، لام تا کام چیزی نمی‌گفت. اگر از او نظر می‌خواستند، می‌گفت: من نظری ندارم یا هر چه شما بگویید قبول دارم.

خودش باعث شده بود که دیگران او را به حساب نیاورند. ولی مواردی هم بود که از ترس و یا شرایط دیگر مجبور شده بود که نظراتش را بازگو نکند. ترانه خیلی باید در این مورد روی خود کار کند تا جرات ابراز وجود داشته باشد.

۲- پذیرش ویژگی‌های خود.

در قسمت قبل راجع به این مورد صحبت کردیم.
ما آدم‌ها مجموعه‌ای از خصلت‌های خوب و بد هستیم. هیچ‌کس کامل نیست. اگر آرامش داریم باید بپذیریم که گاهی هم عصبانی می‌شویم. گاهی حسادت می‌کنیم. اگر دوستی داریم که بسیار مهربان، کمک رسان و همراه خوبی است، باید قبول کنیم که امکان دارد گاهی با رک‌ گویی‌هایش ما را برنجاند و… .

وقتی ایرادهای خود را بپذیریم و در جهت رفع آن‌ها قدم برداریم؛ در نتیجه با خود راحت‌تر برخورد کرده و دوست خوبی برای خودمان می‌شویم.

۳- انسان در گرو انتخابهای خود است.

ترانه متوجه شد که اگر الان افسرده است و حال خوبی ندارد؛ خودش انتخاب کرده است. اگر جایی کوتاه آمده و از حقش گذشته و ظلمی بر او وارد شده خودش هم بی تقصیر نبوده است.

به یاد مطلبی افتاد که در کتاب پیامبر خوانده بود: ” این لطیفه را باید دریافت، هر چند ممکن است بر دل شما سنگین آید که قربانی جنایت به کلی در آن جنایت که بر وی رفته است، بی‌گناه نیست”.

هر کسی در برابر ارزش‌ها و اولویت‌هایی که در زندگی برای خودش تعریف می‌کند، مسئول است.

۴- ابراز صریح خواسته‌ها

در قسمت جرات ابراز وجود ترانه پی برده بود که بیشتر مواقع رفتارش منفعلانه است. مثلا: همین امروز با دوستش برای خرید پارچه‌ی روتختی به خیابان روشندلان رفته بود. پس از خرید پارچه، برای خریدِ یراق رفتند. فروشنده خیلی کُند کار می‌کرد و اعصابش را به هم ریخته بود. مدتی طول کشید تا یراق مورد نظرشان‌را بیاورد و ده دقیقه‌ هم طول کشید تا مقداری که خواسته بودند را با متر اندازه بگیرد و بِبُرد. ترانه دیرش شده بود، نگران بچه ها بود و دلشوره داشت، اما نتوانست به فروشنده اعتراض کند و بگوید: لطفا کار ما را انجام دهید، چرا انقدر معطل می‌کنید؟

بالاخره دوستش اعتراض کرد و کارشان سریعتر انجام شد و از مغازه خارج شدند.
رفتار ترانه منفعلانه بود. او باید خواسته اش را بیان می کرد و خود را آزار نمی داد.

۵- نظم شخصی

نظم شخصی به چه معناست؟ ترانه با خواندن این مطلب ؛ با خوشحالی گفت: [خدا رو شکر این یکی رو دارم.] او همیشه در هنگام خرید یا انجام هر کار دیگری، ابتدا تمام جوانب را در نظر می‌گرفت و هیچ وقت بی‌گدار به آب نمی‌زد. اگر در حین گشتن در بازار، چیزی چشمش را می‌گرفت، از خودش سوال می‌کرد: آیا با خریدن این کالا؛ برای هزینه‌های واجب دیگر به مشکل بر نخواهم خورد؟

اگر جوابش منفی بود خریدش را انجام می‌داد ولی اگر می‌دانست که دچار مشکل می‌شود، خرید را به تعویق می‌انداخت و صبر می‌کرد تا از کیسه‌ی عزت نفسش خرج نکند. او برای زندگی‌اش اولویت بندی و هدف مشخصی داشت.

۶- برخورد با قضاوت دیگران.

این مسئله برای ترانه خیلی سخت بود، قضاوت های دیگران بیش از حد او را آشفته می‌کرد. اگر قضاوت نابجایی در حقش انجام می‌شد، تا چند هفته به هم ریخته و پریشان بود.

همه‌ی ما یا در حال قضاوت کردن هستیم یا در حال قضاوت شدن؛ پس باید یاد بگیریم در این مواقع انجام دادن چه کاری بهتر است. در این مواقع، دو راهکار وجود دارد؛ دفاع کردن و پذیرش.

اگر درباره‌ی موضوعی ما را قضاوت کردند( البته مهم است که چه کسی ما را قضاوت می‌کند)  که جزء اصول زندگی و خط قرمز‌های ماست، بهتر این است که بپذیریم و هیچ‌گونه بحثی نکنیم.
زیرا صد در صد، حرف‌های دیگری به میان می‌آید و یا مجبور می‌شویم برای دفاع از خود چیزی را بگوییم که دوست نداریم و در نتیجه اوضاع وخیم‌تر می‌شود و روزها و هفته‌ها با خود واگویه‌های ذهنی داریم و به عزت نفسمان صدمه می‌زنیم. ولی نکته‌ی مهم این‌ است: اگر مسئله‌ای چند بار تکرار شد، باید دلیل و عاملی که سبب تکرار شده را بیابیم.

حال، اگر مسئله‌ای خیلی حائز اهمیت نیست و با مسائل پیچیده‌تر نمی‌شود نمی‌شود، برای اثبات درستی آن از خود دفاع می کنیم. از آنجا که ترانه دختر کم‌حرفی بود و اهل بحث و جدال نبود، در این مورد هم تا حدودی شانس یارش بود.

۷- باز‌خورد گرفتن.

بابت هر کاری که انجام می‌دهیم، سریع بازخورد نگیریم. ترانه نویسندگی را دوست دارد ولی باید خیلی تمرین کند تا نوشتارش خوب شود. او برای هر نوشته‌ای، دنبال تایید دیگران است. او وقتی با نظر اطرافیان مواجه می‌شد که می‌گفتند: هنوز راه درازی در پیش داری. ناراحت می‌شد، خود‌خوری می‌کرد و مدام با خود واگویه‌های منفی داشت که؛ پس چه موقع یاد می‌گیرم؟ شاید بهتر باشد که نوشتن را کنار بگذارم؟ اصلا من استعداد نوشتن ندارم و… .

۸- برخورد در شکست‌ها

وقتی شکست می‌خوریم، دائم از خود انتقاد نکنیم، برچسب بی‌ عرضه بودن و بی‌لیاقت بودن به خود نزنیم. سعی کنیم از شکست‌ها درس بگیریم.

یک مطلب جالب برایتان بگویم. به تازگی در کلاس نویسندگی ترانه، وبینارهایی برگزار می‌شد. یکی از دوستانش خیلی راحت اعتراف می‌کرد که گند زده است. البته چون وبینار روز جمعه برگزار شده بود، ترانه فرصت نکرده بود که در وبینار حاضر باشد. ولی دوستش خیلی راحت از اشتباهاتش و درسهایی که از برگزاری وبینارش گرفته بود، صحبت می‌کرد و با خنده می‌گفت: گاهی باید رفت برای گند زدن. وقتی این‌قدر خوب احساسش را بیان کرده بود، توجه همه به شجاعت و نحوه‌ی برخورد او با مسئله جلب شده بود و در ضمن به عزت‌نفسش هم آسیب نزده بود.

همیشه باید برای کارهای بزرگی که می‌خواهیم به انجام برسانیم، دقیق فکر کنیم که بهترین و بدترین اتفاق چه خواهد بود. باید امیدوار باشیم که بهترین اتفاقات می‌افتد ولی اگر بدترین اتفاق هم افتاد، باید آمادگی آن را داشته باشیم. بعد قدم برداریم و کار را آغاز کنیم.

۹- یادگیری مهارتها

یادگیری مهارت‌های مختلف می‌تواند عزت‌نفس ما را افزایش دهد. ترانه غرق در خواندن راهکارهای عزت نفس شده بود و احساس می‌کرد با هر جمله‌ و کنکاش در درون خود، یک قدم به جلو بر می‌دارد و می‌تواند گره‌های رفتاری‌اش را با تمرینات مستمر باز کند.

با خودش گفت: من باید روی خودم کار کنم تا عزت نفسم افزایش پیدا کند و توانایی آن را داشته باشم که الگوی صحیحی برای فرزندانم باشم تا دچار کمبود عزت نفس شوند. باید یاد بگیرند که خود را دوست داشته باشند. برای خود ارزش قائل باشند. نظر و عقیده‌ی خاص خود را داشته باشند و… .

بعد از این مطلب[ ترانه و آزمون کوپر اسمیت] را مطالعه بفرمایید.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

    1. ممنونم که مطالعه می‌کنید آقای سید زاده‌ عزیز⚘

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن