افراد کتابخوان به چند گروه تقسیم میشوند؟
افراد کتابخوان به چند گروه تقسیم میشوند؟
در این مقاله قصد دارم در مورد این که افراد کتابخوان به چند گروه تقسیم میشوند، مطالبی را بنویسم.
آیا همه به یک شکل کتاب میخوانند؟
آیا همه درک و دریافت مشخص و یکسانی از کتابها دارند؟
آیا همه در کتابها به دنبال یک چیز هستند؟
برای پاسخ دادن به این سوالات، به سراغ تقسیم بندی افراد کتابخوان، توسط تابان خواجه نصیری رفتهام.
تابان خواجه نصیری؛ نویسنده، مترجم، روزنامهنگار، ترانهسرا، آهنگساز و…………….. میباشد.
طبق نظر ایشان افراد کتابخوان به چهار گروه تقسیم میشوند.
گروهاول: افرادی که برای لذت بردن و گذراندن وقت کتاب میخوانند.
آنها در زمان بیکاری و یا قبل از خواب، کتابی را به دست گرفته و مطالعه میکنند.
برای این گروه، جذابیت و کشش کتاب اهمیت بسیاری دارد.
کتابهایی را مطالعه میکنند که پیامهای صریح و روشن دارند.
هیچوقت خودشان را برای درک پیام اصلی کتاب، به زحمت نمیاندازند.
وقتی کتابی را به پایان میرسانند، چند روز بعد به مرور محتوای کتاب را به فراموشی میسپارند.
کتابِ جدید را که در دست بگیرند، کلا محتوای کتاب قبلی را از یاد میبرند و اگر حافظهی خوبی داشته باشند؛
تا چند ماه یا چند سال بعد فقط نام کتاب را به خاطر میآورند.
افراد زیادی در این گروه قرار دارند و معمولا رمانهای سبُک و بیوگرافیها را میخوانند.
از افتخارات این گروه این است که بگویند:
این هفته چندین کتاب خواندهام و الان کتابی جدید در دست دارم.
وقتی به زندگی این افراد نگاه میکنیم،
به وضوح میبینیم که کتابخوانی هیچ اثر مثبتی در زندگی آنها نگذاشته،
کاربردی برایشان نداشته و فقط وقتشان را پر کرده است.
گروه دوم: افرادی هستند که برای لذت بردن و سیر و سیاحت کتاب میخوانند.
افراد این گروه با کتابها سفر میکنند با شخصیتها همراه میشوند و خودشان را با آنها مقایسه میکنند،
انگار در کتاب به دنبال معجزهای یا پیامی برای بهتر کردن زندگی خود هستند.
شاید روزها و ماهها، یک کتاب را شروع میکنند و به آسانی از آن دست نمیکشند.
افراد این گروه سخنگو و متفکرین خوبی هستند و شاید بتوانند سوخت و یا جرقهی لازم را برای افراد گروه سوم و چهارم مهیا کنند.
گروه سوم: افرادی هستند که کتاب را میخوانند برای درک و تفکر.
این گروه مانند گروه دوم کتاب را مطالعه کرده و فکر میکنند،
ولی به دنبال چرا و چگونه نیز هستند.
تمام مطالب نوشته شده را چشم بسته نمیپذیرند.
وقتی کتابی را مطالعه میخوانند، فقط به همان بسنده نمیکنند؛
بلکه کتابهای مرتبط با آن را نیز مطالعه کرده، تحقیق میکنند،
تمام جملات و واژهها را بررسی و مو را از ماست بیرون میکشند.
کاملا متوجه میشوند که نویسنده، واقعا نویسنده است یا فقط مطلبی را روایت کرده است.
وجه تمایز این گروه با گروه دوم در این است که اینها تحلیلگرهای خوبی هستند و اگر ذوق و علاقه و حوصله داشته باشند، نقد هم میکنند.
گروه چهارم: افرادی هستند که میخوانند، تحلیل میکنند و متفکرند.
بین گروه سوم و چهارم یک وجه تمایز بسیار آشکاری وجود دارد و آن این است که،
گروه چهارم در مطالب و نوشتهها به دنبالِ ایدههای جدید میگردند.
کتاب میخوانند تا مطلب نو و بکری را خلق کنند.
افراد این گروه کسانی نیستند جز نویسندگان، شاعران، هنرمندان و مخترعین خلاق
♲♲♲♲♲♲♲♲
بعد از مطالعهی این چهار گروه با خودم صادقانه بررسی کردم که ببینم در کدام گروه قرار دارم.
کمی به عقبتر برمیگردم؛
زمانی که محصل بودم و تازه کتاب خواندن را شروع کرده بودم،
جزء گروه اول بودم و بارها با خودم گفتهام که ای کاش آن زمان کتابهای پیشنهادی برادرم را خوانده بودم.
ولی الان به این نتیجه رسیدهام که اقتضای سنم بوده است.
ولی به مرور رشد کردم و کتابهای بهتری خواندم.
اکنون که تمرین نوشتن میکنم و به دنبال ایده در کتابها میگردم،
کتابها را موشکافانه و با دقت بیشتر میخوانم.
با این تفاسیر خودم را در گروه سوم قرار میدهم، البته به تازگی وارد این گروه شدهام.
دوست عزیزی که در حال خواندن این مطلب هستید، شما در کدام گروه قرار دارید؟
مطالعهی مطالب بیشتر
چگونه در جایگاه خواننده یا نویسنده کتاب بخوانیم؟