گفتار در معنای فنای موجودات در معرض وجود باری تعالی
ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس
که پس آسمان و زمین چیستند؟
بنی آدم و دام ودد کیستند؟
پسندیده پرسیدی ای هوشمند
بگویم گر آید جوابت پسند
نه هامون و دریا و کوه و فلک
پری و آدمی زاد و دیو و ملک
همه هرچه هستند ازان کمترند
که با هستیش نام هستی برند
عظیم است پیش تو دریا به موج
بلندست خورشید تابان به اوج
ولی اهل صورت کجا پی برند
که ارباب معنی به ملکی درند
که گر آفتاب است یک ذره نیست
وگر هفت دریاست یک قطره نیست
چو سلطان عزت علم بر کشد
جهان سر به جیب عدم درکشد
معنی حکایت
شنیدهام که علامهی طباطبایی علاقهی وافری به این شعر داشتند و آن را بسیار زمزمه میکردند.
عقل ما با وجودی که بر همه چیز احاطه دارد ولی در راه شناخت خداوند عاجز است.
ولی عارفان در آغوشِ خود، جز خدا هیچ چیز دیگری ندارند. کسی که خداوند را میشناسد، هیچ چیز دیگری برایش ارزش ندارد.
کسی که اهل معرفت باشد، این سخنان را درک میکند ولی افرادی که به فلسفه و منطق و ادراکات حسی پایبند هستند و دائم مقایسه میکنند، به این مطالب ایراد میگیرند.
میگویند: پس آسمان و زمین چیست؟
آدمها، حیوانات و وحوشی که آفریدهشدهاند برای چی هستند؟
جناب سعدی میفرماید: سوال هوشمندانهای پرسیدی، من جوابت را میگویم اگر پسندیدی، آن را بپذیر.
این دشت، دریا، کوه، ستارگان، کائنات، جن، پری، آدمیزاد، دیو و ملک هر چه هستند، کمتر از آن هستند که نامشان در کنار خداوند یک جا برده شود.
در داستان لیلی و مجنون، به مجنون میگویند، تازگیها اسمت را با لیلی در کنار هم نمیآوری؟
میگوید: جایی که لیلی باشد، من اصلا نیستم، حضور ندارم، همه چیز لیلی است.
برایِ من که یک انسان عادی هستم، دریا با موجش، عظیم دیده میشود.
خورشید در اوج و آسمان خیلی بلند است.
اهل ظاهر به حال ارباب معنی پی نمیبرند و نمیدانند که اهل معانی در ملک الهی هستند. در ملک الهی، آفتاب کمتر از ذره است و هفت دریا کمتر از قطرهای میباشد.،
اگر خداوند صاحب عزت، تجلی کند، همهی جهان از تحمل تاب فروغ او فرو میمانند و جهان یکسره نابود میشود
و اکنون به خاطر وجود ویروس کرونا این شعر مصداق بیشتری پیدا کرده است.