قدم پنجم: عامل کجا را کشف کنید.
وقتی شما همه جا با خودتان کتاب میبرید، کتاب هم همه جا شما را با خود خواهد برد.
کتابها برخلاف بعضی از وسایل سرگرمی، ذهن ما را بازسازی میکنند، هر جا میرویم کتابها میتوانند با ما بیایند و کتابها هم میتوانند ما را به هر جایی که بخواهیم ببرند.
کارولین گوردون نویسندهی معروف میگوید: کتابهایی که با مهارت و تبحر نوشته شده باشد مانند قالیچهی سلیمان هستند. میتوانیم روی آنها بنشینیم و به سرزمینهایی سفر کنیم که هیچگاه و از هیچ راهی نمیتوانیم به آنجا برویم.
میتوانیم با کتابها به سرزمینهای دور سفر کنیم و با فرهنگهای دیگر آشنا شویم، شخصیتهای جدید را کشف کنیم و دورههای مختلف تاریخ را ببینیم.
کتابها میتوانند ما را به سرزمین رویاها ببرند و دمی ما را از دنیای واقعی جدا کنند.
میتوانند ما را بخندانند یا بگریانند از همه مهمتر کمک میکنند تا خودمان را بهتر بشناسیم.
کتابی انتخاب کن که تو را به جایی ببرد که دوست داری.
یک سوال: آیا همهی افرادی که کتاب میخوانند موفق میشوند؟
نمیتوان به جرات گفت که همهی کتابخوان ها افراد موفقی هستند ولی برعکس آن صادق است. همهی افراد موفق کتابخوان هستند.
منظور از افراد موفق، لزوما افراد ثروتمند یا تحصیلکرده نیست.
پت ویلیامز و بسیاری از افراد دیگر بر مکان مطالعه تاکید دارند. به نظر او باید:
۱-مکانی برای کتاب خواندن مشخص کنید. مهم نیست که چه جایی باشد فقط یک محل دائمی باشد تا راحتتر کتاب بخوانید.
۲- ذهن خود را به عنوان یک محل مشخص کنید.بن فرانکلین متوجه شده بود بهترین محل برای کتاب خواندن ذهن اوست و مدبرانه آن را به اتاق مطالعهاش تبدیل کرد.
۳- مدیران نیز باید در محل کار مکانی برای خود و کارمندانشان برای مطالعه اختصاص دهند تا شرکتی موفق داشته باشند.
۴- تصمیم بگیرید هرگز خانه را بدون کتاب ترک نکنید.
۵- اجازه دهید کتابها در پیدا کردن راه به شما کمک کنند. وقتی ادمها عشق سیری ناپذیری به خواندن کتابها داشته باشند، کتابها با قدرت آنها را در رسیدن به ارزوهایشان یاری میکنند.
کتابها کمک میکنند تا ترس از انجام دادن کارهای به ظاهر مشکل را از خود دور کنیم. پس در هر جا و مکانی بخوانید.
برای کتابخوان شدن یک راه بسیار خوب و عالی وجود دارد، این که همیشه و همه جا همراه خود کتاب داشته باشید و هر جایی که وقت خالی داشتید، آن را با کتاب پر کنید.