عامل “چطور” را یاد بگیرید.
در این دنیا فرصت محدودی در اختیار ما قرار داده شده است. باید تا جایی که میتوانیم از این فرصت به خوبی استفاده کنیم. یکی از راههایی که فکر میکنم مهمترین راه است، خواندن و یادگیری است. کتابها به ما کمک میکنند تا سطح اگاهی خود را بالا ببریم و قدرت درکمان را از اطرافیان و جهان هستی افزایش دهیم.
کتاب خواندن شاید فعالیتی فردی و غیر اجتماعی به نظر برسد ولی میتوان ان را تبدیل به فعالیتی گروهی کرد. عدهای از تنهایی کتاب خواندن لذت نمیبرند تا کتاب به دست میگیرند خواب آلوده و کسل میشوند، کتاب خواندن گروهی به این افراد کمک میکند تا شوق به خواندن در آنها زنده شود. اپرا وینفری در وب سایت خود تلاش فراوانی برای خوانش گروهی انجام میدهد و مردم را به ان سمت هدایت میکند.
شما هم میتوانید کتابخوانی گروهی خود را راه بیندازید و در مورد مطالب مهم کتاب با هم گفتگو کنید تا بهتر یاد بگیرید.
کتابها را عمیق و با تفکر بخوانید. دفترچهی یادداشتی کنار دستتان داشته باشید اگر سوالی برایتان پیش آمد یادداشت کنید مطمئن باشید پاسخ ان را در طی خواندن پیدا خواهید کرد. شاید پاسخ شما همان منظور نویسنده نباشد ولی مهم نیست.این از خاصیتهای خواندن است که فکر و نظریههای جدیدی به ذهنتان برسد و زوایای تاریک آن را روشن کند. میتوانید در پیجهای کتابخوانی یا در سایت آمازون برداشتهای خود را بنویسید انوقت میبینید که این تمرین ساده چقدر در روشن کردن ذهن شما نقش دارد.
با تواضع کتابها را بخوانید و تا به جایگاهی نرسیدید که کتابی را نقد کنید، این کار را انجام ندهید.
ما باید نکتهسنج باشیم و کتابی را که میخوانیم بفهمیم ولی باید در موضع یادگیری باشیم نه در موضع انتقاد.
انتقاد غرور و تکبر ما را بالا میبرد. افرادی هستند که با کتابخوانی در برابر دیگران احساس برتری میکنند. اینطور نباشید.
آنچه را که شما میخوانید و در قلب و ذهنتان جای میگیرد روزی باید به دست دیگران برسد پس با تواضع بخوانید.
توماس کمپس میگوید: اگر میخواهید از خواندن بهرهای نصیبتان شود با تواضع و صادقانه بخوانید نه به شوق آن که احترام و اعتبار کسب کنید.
حال که میدانید چگونه بخوانید، چه باید بکنید؟
۱-با نگرشی مثبت و عاشقانه کتابها را بخوانید. آبراهام لینکلن کتابخوانی حرفهای و عاشق بود. اگر لینکلن حاضر بود خطر قهر و خشم پدر و جدایی از جامعه را به خاطر کتاب به جان بخرد، پس باید چیز مهمی در کتابها وجود داشته باشد؟
۲- با حس کنجکاوی یک کاشف بخوانید. یک دفتر یادداشت و قلم همراه خود داشته باشید. جملات و نکات مهم را در آن یادداشت کنید. جرقهها و ایدههایی را که به ذهنتان میرسد، بنویسید تا روزی به واقعیت بپیوندد.
۳- بعد از تمام کردن یک کتاب در مورد ان با دیگران گفتگو کنید.
۴- بگذارید کتابی که میخوانید منبع الهامی برای خودتان باشد. از یادداشتهایی که مینویسید استفاده کنید. شاید روزی شما هم کتابی نوشتید.