به این مثال دقت کنید:
خوک باهوشتر از قاطر است.
چرا؟ هیچ دلیلی در این ادعا گنجانده نشده است. وقتی کسی ادعایی میکند باید برای آن دلیل بیاورد.
وقتی با این جملات مواجه میشویم چه موافق باشیم چه نباشیم باید سوال کنیم و به دنبال دلیل قانعکنندهای باشیم.
چگونه متنی را بخوانیم؟
وقتی متنی را میخوانیم باید در ابتدا نتیجه را پیدا کنیم. نتیجه معمولا بعد از واژههای راهنما میآید. مثل: بنابراین، به این دلیل، در نتیجه و….
اگر واژههای راهنما در متن نبود، نتیجه را در ابتدا یا انتهای متن پیدا کنیم و بعد بپرسیم که، چرا نویسنده این نتیجه را قبول دارد؟
و در ادامه به دنبال دلایل نویسنده بگردیم. شاید در متن یک یا چند دلیل موجود باشد، همه را بیابیم، بررسی کنیم و بعد آن را مورد ارزیابی قرار دهیم.
دلایل به چه صورت در متن قرار میگیرد و واژههای راهنما کدامند؟
دلایل میتوانند بعد از واژههای راهنما بیایند مانند: به دلیل این که، به خاطر این که، به این سبب که و…….
و گاهی نیز بدون واژههای راهنما در جمله قرار میگیرند.
در متنها گاهی شواهدی هم وجود دارد. مانند: نتایج تحقیقات علمی، مثالهایی از زندگی واقعی، امار، استعارهها، تمثیلها و…..
شواهد میتواند پشتوانهای برای دلایل باشند ولی نمیتواند به عنوان نتیجه در نظر گرفته شوند.
آیا همیشه یک دلیل یا نتیجه در متن موجود است؟ خیر. گاهی دلایلی برای پشتیبانی دلایل دیگر میآید. یا مجموعهای از دلایل برای پشتیبانی از یک نتیجه میآیند و همان نتیجه، نتیجهی دیگری را پشتیبانی میکند.
برای این که نظمی به آنها در افکارمان بدهیم بهتر است که؛ دور واژههای راهنما خط بکشیم. دلایل را با یک رنگ مشخص کنیم و نتایج را با رنگ دیگر.
ما همیشه بابت بعضی چیزها، نظر و عقیدهای از قبل داریم منتهی اگر خواهان پیشرفت هستیم باید بتوانیم دلایلی را که مخالف با نظر ماست، بررسی کنیم تا به بهترین نتیجه برسیم. کسی که به دنبال تفکر نقادانه هست باید بتواند دلایل جدید را بدون غرض و تعصب بررسی کند.
تفکر نقادانه و نوشتن
هنگامی که متنی را مینویسید باید توجه ویژهای به مخاطب داشته باشید. دلایل و نتایج خود را به طور واضح و شفاف بیان کنید. از واژههای راهنما استفاده کنید.
اگر برای نتیجه از واژهی راهنما استفاده نکردید حتما نتیجه را در ابتدا یا انتهای متن خود بنویسید.