گل پامچال

کلمات هایلایت شده بازیگران متن من هستند و به کمک آنها متن زیر را نوشتهام.
تاریکی و سیاهی همه جا را استتار کرده بود.
پنجرهها برای سالیان متوالی، زیر گرد و غبار و زنگار فراوان پنهان شده بودند و راه ورود هوای تازه مسدود شده بود و بوی تعفن و گند از همهجا به مشام میرسید.
اندوهگین و ناخوش احوال بود. برخاست و پنجرهی خاطرهها را گشود. نسیم جانبخش تازهای به داخل خانه حق ورود پیدا کرد.
دیدگانش با نور مهتاب روشن شد. با تمام وجود مهتاب نازنین را ستود که در تکاپو بود تا جلوهی زیبایی به خانهها، درختان، دریاها و مزارع ببخشد.
بر لبهی باریک پنجره نشست. به آسمان نگریست. حس میکرد زیر عظمت آسمان کبود ذرهی ناچیزی بیش نیست.
شهر در سکوت عمیقی غرق شده بود. همه سرهایشان را در گریبان خود فرو برده بودند. هیچ آوایی به گوش نمیرسید. سالها بود که دیگر هیچ آوایی به گوش نمیرسید.
خیره به آسمان زل زد تا آرامآرام تاج سپیدهدم از افق شرق نمودار شد.
بناگاه در تاریک روشن روز، چشمانش به دو بوتهی رنگین پامچال افتاد که از شکاف سنگی سر بر آورده بودند.
البته دیگر هیچ چشم انتظاری و هیچ امیدی نیست و نبود، اما پنداری پیکهای مهربان آمدهاند و خبرهای خوبی با خود آوردهاند.
خورشید کمکم در آسمان شهر پدیدار میشود و آواز شادمانهی خود را سر میدهد.
همهمهای به گوش میرسد. صدای رهگذران بلند میشود.
گلهای رنگارنگ پامچال از هر جایی سر بر میآورند؛ محکم، استوار با شجاعتی بیمثال.
هر پامچالی که به خاک میافتد پامچال دیگری به حمایت از لالهی قرمز و زیبایی که به تازگی در دشت روییده است، قد علم میکند.
صدای رهگذران بالا میگیرد. همه با هم یکی شدهاند و رمزشان را فریاد میکنند.
گل پامچال
گل پامچال
بیرون بیا
بیرون بیا
فصل بهاره
عزیز وقت بهاره
بیا نغمه بخوانیم
دانه بنشانیم
فصل بهاره
فصل بهاره
پ.ن: گل پامچال نماد زن و زندگی است. نمایانگر بهار و ورود به مرحلهی آفرینش زیباییهاست.
سلام مطلبتان بسیار زیبا بود بهتون تبریک میگم و دست مریزاد خیلی خوب تمام شده بود
ممنونم عزیزم♥️