
عزت نفس بر دو پایه استوار است.
۱- باور خودتوانمندی
۲- احترام به خود
باور خود توانمندی یعنی، من به عملکرد ذهن خود اطمینان دارم. میتوانم فکر کنم، درک کنم، انتخاب کنم و تصمیم بگیرم. احترام به خود یعنی، من برای خودم ارزش قائلم و حق خود میدانم که شاد باشم و خوب زندگی کنم.
فردی که عزت نفس بالایی دارد، از سلامت روان برخوردار است و با سایرین به خوبی ارتباط برقرار میکند.
نکتهی مهم در مورد عزت نفس این است که همیشه در حال نوسان است گاهی افزایش و گاهی کاهش مییابد.
وقتی در زندگی خود دقیق شدم، متوجه شدم، مواقعی که از رفتار خودم راضی بودم احساس کردم که شأن و منزلتم حفظ شده و در بعضی مواقع نه.
زمانی که از خودم راضی بودم میگفتم:[ چه خوب، پیشرفت کردم، دیگه برای خودم ارزش قائلم ووووووو]
و زمانی که رفتارم مطلوب نبود دوباره ناامیدی به سراغم میآمد. ولی با دانستن این مطلب که عزت نفس آدمها دچار نوسان است، احساس راحتی کردم انگار گرهای در ذهنم باز شد.
عزت نفس ریشه در کودکی دارد. وجود محیط خانوادگی مطلوب، منطقی و رفتار با کودک در عزت نفس بسیار موثر است.
اکثر ما تا به حال در موقعیتهایی قرار گرفتیم و این سوالات در ذهن مان ایجاد شده:
آیا من صلاحیت فکر کردن دارم؟
آیا من شایستهی احترام هستم؟
آیا من لایق خوشبختی هستم؟
آیا من لیاقت عشق ورزیدن را دارم؟
آیا من دوستداشتنی هستم و خیلی سوالات دیگر.
باید بتوانیم سوالات ذهن را به درستی پاسخگو باشیم. داشتن آگاهی از خود و خوب اندیشیدن عزت نفس را افزایش میدهد.
در کل آنچه که ما را از حیوانات متمایز میکند، قدرت تفکر، اگاهی، انتخاب و تصمیمگیری است.
قدرت تفکر، لازمهی یک زندگی خوب و موفق است ولی ما به گونهای طراحی نشدیم که به صورت خودکار فکر کنیم.
بسیاری از اندامهای داخلی بدن مثل، قلب، کلیه، کبد و…. خود به خود کار میکنند ولی فکر و اندیشه اینگونه نیست.
به ما امکان انتخاب داده شده تا بر آگاهی خود بیفزاییم.
میتوانیم انتخاب کنیم که بیندیشیم یا نیندیشیم.
پس باور توانمندی یعنی این که:
من میتوانم با قدرت تفکر، به نتیجهی مطلوب برسم، میتوانم با چالشهای زندگی کنار بیایم، میتوانم بیاموزم و انجام دهم اما به این معنی نیست که ما با داشتن «باور خود توانمندی» از پس تمام چالشها برخواهیم امد، هیچوقت اشتباه نخواهیم کرد بلکه به این معناست که اشتباهاتم را رفع میکنم و تلاش میکنم بهترین کار را انجام دهم و اگر شکست بخورم درس میگیرم و دوباره برمیخیزم.
در مورد وجه دوم یعنی احترام به خود؛
باید برای خود ارزش قائل باشیم به خودمان احترام بگذاریم طوری که رفتارمان این احترام را تایید و تقویت کند و دیگران نیز به ما احترام بگذارند.
اگر به خودمان احترام نگذاریم، طبیعی است که دیگران نیز رفتار مناسبی با ما نخواهند داشت و در نتیجه حس ارزشمندی کاهش مییابد.
نیاز به احترام، موضوع ساده و بیاهمیتی نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت پس آن را در وجود خود تقویت کنیم.
گاهی احترام به خود با غرور و افتخار اشتباه گرفته میشود.
عزت نفس با حس شایستگی و لیاقت در ارتباط است و افتخار حسی است که بابت موفقیتهای مان به ما دست میدهد.
افتخار کردن با فخر فروشی و تکبر نیز منافات دارد.
افتخار سرچشمهی رضایت از خود است ولی سرچشمهی فخر فروشی ثابت کردن خود است.
پس برای این که باور خود توانمندی را افزایش دهیم باید خوب بیندیشیم، یاد بگیریم با علم و دانش روز پیش برویم, آگاهی خود را افزایش دهیم و از آن استفاده کنیم.
براندن میگوید:
در دنیایی که مجموعهی دانش انسانی هر ده سال دو برابر میشود، امنیت خاطر ما متکی به توانایی ما در یاد گرفتن است.
👌👌👌👏👏👏
متشکرم که مطالعه کردی❤️❤️