معرفی کتاب

یکی بود یکی نبود اثری از محمد‌علی جمالزاده

«یکی بود یکی نبود»  به قلم محمد علی جمال زاده در برلین به سال ۱۳۰۰ منتشر شده است. محمد علی جمال‌زاده را پایه‌گذار نوول نویسی یا  داستان‌ کوتاه نویسی بر شمرده‌اند.

این کتاب حاوی دیباچه، شش داستان، مجموعه کلمات عوامانه‌ی فارسی و چندین یادداشت دیگر می‌باشد.

نویسنده، دیباچه‌ی مفصلی برای این کتاب نوشته و به موضوعات مختلفی پرداخته است.

✓ او ادبیات ایران را با تغییرات و تحولات ادبیات کشورهای اروپایی مقایسه می‌کند.

✓ به نویسندگانی اعتراض می‌کند که وقتی قلم در دست می‌گیرند فقط نگاهشان به ادیبان و دانشمندان است و توجهی به عوام ندارند وآن‌چنان کلمات سخت‌فهمی به کار می‌برند که مردم عادی چیزی از آن درک نمی‌کنند.

✓ به اهمیت رمان در رشد و اعتلای ادبیات  تاکید فراوان دارد؛ از جمله:

-رمان، اقوام مختلف و طبقات مختلف مردم را با یکدیگر آشنا می‌کند. شهری را با روستایی، کرد را با بلوچ و………

به عنوان مثال می‌نویسد: اگر کسی می‌خواهد ملت روسیه را بشناسد هیچ راهی بهتر از خواندن کتاب‌های تولستوی و داستایوسکی نیست.

از مهمترین فواید رمان، غنی‌تر شدن دایره‌ی واژگان است. رمان حتی از فرهنگ لغت هم سودمندتر است زیرا در کتاب، جایگاه آن کلمه را می‌بینیم و درک می‌کنیم و فواید بی‌شمار دیگر.

شش داستان این مجموعه منحصر به فرد هستند و هیچگونه ارتباطی با هم ندارند.

در حکایت اول « فارسی شکر است»، ۴ نفر در حبس گرفتار شده‌اند که نویسنده با طرز گفتارشان آن‌ها را به ما معرفی می‌کند. نویسنده در این داستان؛ به زبان شیوا، روان و ساده‌ای تاکید می‌کند که برای عامه‌ی مردم قابل فهم باشد تا سهل‌تربا آن‌ ارتباط برقرار کنند. این داستان از دیدگاه اول شخص روایت می‌شود.

« رجل سیاسی»، داستان مرد حلاجی است که مسیری را طی می‌کند تا به سیاست ورود کند. او در این داستان به مردم‌فریبی در قالب سیاست اشاره دارد.

« دوستی خاله خرسه»، داستانی را روایت می‌کند که در زمان جنگ ایران و روس اتفاق می‌افتد و عنوان داستان، گویای درون‌مایه‌ی آن می‌باشد.

« درد دل ملا قربانعلی»، در این داستان نویسنده، زندگی قربانعلی را از طریق آن‌چه در ذهنش می‌گذرد، در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

حکایت پنجم« بیله دیگ بیله چغندر»، شامل دو بخش است. در بخش اول زندگی یک فرنگی را شرح می‌دهد که مدتی در ایران زندگی کرده و در بخش دوم دیده‌های آن فرد را در مورد ایران ثبت کرده است.

و حکایت آخر« ویلان الدوله»، نماد مردمی است که کار و باری ندارند و دیگران مدام از دست آن‌ها فراری می‌باشند.

در ادامه‌، مجموعه‌ی کلمات عوامانه‌ی فارسی را گردآوری کرده است، مانند:

آلاخون والاخون= سرگردان

اهن و تلمب= افاده، سر و صدا

شلتاق= تعدی و چپاول

نویسنده بعد از سی و سه سال  از انتشار این اثر، یادداشتی برای آن نوشته است که در ادامه‌ی کتاب به چاپ رسیده و در آن یادداشت به نویسندگان دوره‌ی جدید، نکات مهمی را یاد آوری کرده است.

او می‌گوید: نویسندگان باید خوب مطالعه کنند، زیاد بخوانند، سفر کنند، با افراد اهل فن معاشرت و گفتگو داشته باشند، واقعیت‌ها را ببینند تا بتوانند نوشته‌های خوب و پر محتوایی بنویسند و روشنگر راه مردم و جوانان باشند.

آن‌ها باید از زبان فارسی حراست و صیانت کنند و در اصلاح و ترقی آن بکوشند.

دایره‌ی واژگانشان را گسترده کنند زیرا داشتن چند کلمه برای یک مفهوم و یک معنی در هر زبانی موجب ثروت آن زبان است.

این اثر بسیار غنی از واژگان و اصطلاحات فارسی است و ایرانی بودن از خط به خط  جملات کتاب مشهود است و البته انتظاری جز این نمی‌رود.

از ویژگی دیگر این اثر، طنز شیرینی‌ست که در داستان‌ها به کار رفته است. نکته‌ی دیگری که در نثر به وضوح دیده می‌شود طولانی بودن جملات است طوری که گاهی باید یک صفحه از کتاب را بخوانیم تا به نقطه و انتهای جمله برسیم ولی در هر صورت با این که صد سال از چاپ این کتاب می‌گذرد بسیار شیوا، روان و جذاب نوشته شده است.

در انتهای کتاب، زندگی‌نامه‌‌ی جمال‌زاده همراه با فهرست مقالات و برخی اسناد و نامه‌ها ثبت شده است.

«یکی بود یکی نبود» به زبان‌های آلمانی و روسی نیز ترجمه شده است‌.

از دیگر آثار او می‌توان؛ صحرای محشر، قلتشن دیوان، دارالمجانین، مقالات بسیار و…. نام برد.

محمد علی جمال زاده که در اصفهان چشم به جهان گشوده بود در سن ۱۰۶ سالگی در شهر ژنو دارفانی را وداع گفت.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن