یادداشت نویسی روزانه

یادداشت روزانه

عشق

در یادداشت‌های قبل گفته بودم که نمی‌توانم در مورد عشق بنویسم، برایم واژه‌ای غریب و نامفهوم است. البته منظورم از عشق، عشق الهی و عرفانی نیست. هرگاه در اینستاگرام متنی عاشقانه می‌بینم، می‌گویم: این چه خزعبلاتی هست و واقعا برایم خنده‌دار است.

برای اولین بار وقتی با دوستم در این مورد گفت‌و‌گو کردیم گفت: تو باید حتما در این مورد بنویسی، شاید به واسطه‌ی نوشتن بسیاری از گره‌های ذهنیت باز شود.

کتابی به نام درباره‌ی عشق تهیه کردم که حاوی مقالاتی از چند فیلسوف با ترجمه‌ی آرش نراقی می‌باشد. مسئول کتابفروشی گفت: این بهترین کتاب در مورد عشق هست و ترجمه‌ی آرش نراقی هم عالیست. ولی متاسفانه جذب کتاب نشدم و رها کردم.

چند وقت بعد برای بار دوم دوستم گفت: پیشنهادی برایت دارم لطفاً در مورد عشق بنویس. اما من باز به وقت دیگری موکول کردم.

چندی بعد شاهین کلانتری کتاب راه و چاه موثر اندیشیدن را معرفی کرد فهرستش برایم جالب بود و کتاب را تهیه کردم. در فهرست کتاب یکی از موضوعات عاشقانه اندیشیدن بود. این اندیشه خیلی قشنگ ولی فوق‌العاده سخت است. پیاده‌سازی آن کار هر کسی نیست. ولی اگر کسی بتواند این اندیشه را در خود تقویت کند، دستاوردهای عالی اخلاقی خواهد داشت. خواندم و چکیده‌ای از آن را برای دوستم گفتم. باز هم گفت: درباره‌ی عشق چند خطی بنویس.

چند روزی گذشت. آخر شب در حال کتاب خواندن بودم که در وات‌ساپ پیام آمد. پیام از طرف دوستم بود؛ [ این شعر از فروغ است. عشق چون در سینه‌ام بیدار شد، از طلب پا تا سرم ایثار شد].

گفتم: خب چکار کنم؟ گفت: روش فکر کن و درباره اش بنویس.

با خودم گفتم: نخیر، انگار راه فراری نیست. بالاخره تسلیم شدم. در گوگل سرچ کردم و طبق معمول بهترین مطلب را در سایت متمم یافتم، مثلث عشق از رابرت استرنبرگ.

رابرت استرنبرگ می‌گوید: عشق مانند یک مثلث است که اضلاع آن تعهد، صمیمیت و شوق جسمانی است.

اگر این سه عنصر با هم در رابطه‌ای وجود داشته باشند، آن عشق کامل و مطلوب است. اما فقدان هر کدام می‌تواند باعث بروز مشکلاتی شود.

شوق جسمانی+ تعهدصمیمیت= رابطه‌ی عمیقی وجود ندارد، علاقه‌ها، آرزوهای قلبی و فکرهای یکدیگر را نمی‌شناسند.

تعهد+ صمیمیتشوق جسمانی: در این رابطه نیاز هست که با خلاقیت و انگیزه برای شعله‌ور ساختن عشق خود تلاش کنند.

صمیمت+ شوق جسمانیتعهد: رابطه‌ای که دوام و تداوم ندارد.

آزمونی هم به نام آزمون عشق استرنبرگ در گوگل موجود بود که انجام دادم.

در نهایت طبق این مثلث فهمیدم چرا عشق را درک نمی‌کنم چون زندگی‌ام بر پایه‌ی عشق متعهدانه است.

ما معمولا در مورد چیزهایی می‌توانیم خوب بنویسیم که درک کرده باشیم، حس کرده باشیم، چیزی که برایمان ناشناخته‌ست چطور می‌توانیم بنویسیم و احساسات خود را در آن دخیل کنیم، آن وقت خودمان هم می‌فهمیم که متن مصنوعی است چه برسد به خواننده، باید در این باره مطالعه کنم.

مدتی است که کتاب جستارهایی درباره‌ی عشق از آلن دوباتن نظرم را جلب کرده بود از گوگل دانلود کردم و همینطور کتاب سیر عشق را از همین نویسنده و از  اپلیکیشن کتابراه خریداری کردم.

بسیار شنیده‌ام که وقتی از چیزی فرار می‌کنیم و نمی‌خواهیم به هیچ شکلی انجامش دهیم، حتما دلیلی دارد شاید گشایش در همان کار است. عشق، اولویتم نیست ولی چاره‌ای هم نیست باید به دلش بزنم شاید خیلی چیزها حل شد.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن