مطالعه و یادگیری

دلایل شما برای نخواندن کتاب چیست؟

چرا کتاب نمی‌خوانید؟

شاید تصور کنید که می‌خواهم از فواید کتابخوانی برایتان بگویم. اما کمی صبر کنید. حرفم چیز دیگریست.

مدتی پیش گفتگویی با چند دوست کتابخوان انجام داده بودم ولی این بار به سراغ تعدادی از دوستان و آشنایان با سنین مختلف، فرهنگ‌ و درآمد‌ متفاوت رفتم و پرسیدم که؛ دلایل شما برای کتاب نخواندن چیست؟ پاسخ چند نفر را می‌نویسم تا شما هم بخوانید.

//چرا کتاب نمی‌خوانید؟

من قبلا خیلی کتاب میخوندم وقتی ازدواج کردم به خاطر مشکلات زندگی ناخواسته از کتاب دور شدم. دلیل اینکه الان نمیتونم کتاب بخونم چون نمیتونم تمرکز کنم مشغولیت فکر‌ی‌ام زیاده و فقط به فکر این هستم که کاری کنم و پولی در بیارم شاید دلایلم منطقی نباشه ولی فکر کنم کتاب خوندن فکر باز بخواد که من ندارم.

//وقتی دقیق به شرایط زندگی او نگاه کردم به یاد هرم مازلو افتادم. وقتی که هنوز دغدغه‌ی غذا، پوشاک و مسکن وجود دارد، چطور می‌توان از این افراد انتظار کتاب خواندن داشت.

-خیر نمی خوانم. تمرکز ندارم هر وقت شروع کردم بعد از چند صفحه متوجه میشم فقط دارم روخونی میکنم و همین تکرار صفحات برای تمرکز منو زده میکنه و خسته. خیلی دوست دارم وقتی که برای چرخیدن تو فضای مجازی میذارمو با کتاب خوندن پر کنم ولی ذهنم به همه چیز مشغول میشه تا تمرکز.

//ایشان از رفاه مالی بسیار خوبی برخوردار است. به بسیاری از کشورها سفر کرده است و کوله باری از تجربیات دارد. مسئله‌ی بغرنجی در زندگی ندارد اما بقول خودش گشت و گذار در فضای مجازی بر تمرکز او تأثیر گذاشته است.

-من دوست دارم کتاب بخوانم ولی باید حالم خوب باشه وقتی مغزم درگیر موضوعی هست نمی تونم کتاب بخونم  البته میدونم دلیل خوبی نیست برای نخواندن. البته روزی یه فیلم رو می بینم حتما.

//این فرد مقیم کشور آمریکاست و  هر جای دیگری غیر از ایران را مدینه‌ی فاضله می‌داند. از لحاظ مالی شرایط خوبی دارد. زمانی که در ایران بود بارها به پیشنهاد او به کتابفروشی می‌رفتیم و کتابی را به عنوان هدیه برایم می‌خرید و می‌گفت: من که نمی‌خوانم لااقل تو بخوان.

روزهای دشوار برای همه هست. زندگی بدون درد و رنج امکان‌پذیر نیست. من هم روزهایی را بشدت درگیر بودم بطوریکه مستاصل مانده بودم که چه کنم. یک روز بی‌هدف در خیابان قدم می‌زدم که گذرم به شهر کتاب مینا افتاد و کتاب پیرمرد و دریا را خریدم. این کتاب مرا از جا بلند کرد و جانی دوباره گرفتم. متفکر سیاسی فرانسوی چارلز اسکوندات می‌گوید: من دردی را نمی‌شناسم که یک ساعت خواندن آن را آرام نکرده باشد.

-من کلا از بچگی دوست نداشتم کتاب بخونم. هر موقع کتاب رو باز می‌کردم دهن‌دره می‌کردم و خوابم می‌گرفت و ۵ دقیقه نشده جمعش می‌کردم.

//وقتی در احوالات او و خانواده‌اش عمیق شدم توانستم تا حدی سخن مایک توماس روزنامه نگار را بپذیرم که می‌گوید: کتاب نخواندن بیشتر به بافت و ساختار خانواده برمی‌گردد تا سطح درآمد آن.

-تا تفریحات و سرگرمی های دیگری هست دلیلی برای مطالعه نمی‌بینم.

//درست می‌گوید. در میان این همه هیاهوی جذاب و فریبنده کتاب جایگاهی ندارد.

بله کتاب میخوانم…دلیلم برای کتابخوانی بالا بردن سطح آگاهی و دانش خودم هست و همچنین در بسیاری از موارد از کتاب به عنوان یک مشاور و راهنما استفاده میکنم و در زندگیم از مطالب مفیدش بهره میبرم و همچنین کمک کردن به بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی‌ام.

// یک پاسخ دلگرم کننده.

نکته‌ی جالب این بود که کسی نگفت: کتاب گران است و نمی‌توانم تهیه کنم.

کسی نگفت: از صبح تا شب مشغول کار هستم، مغزم خسته‌ست و فرصت خواندن ندارم.

سخنان دوستانم که قریب به ده نفر بودند به خوبی نشان می‌دهد؛ اولویت‌هاست که سبک زندگی افراد را تعریف می‌کند. باید به حدی مشتاق انجام کاری باشی تا در هر شرایطی آن را انجام دهی حتی اندک و ناچیز.

حال چکار باید کرد؟

من تجربیات خودم را برای بهتر و بیشتر خواندن و ایجاد عادت کتابخوانی برایتان می‌نویسم.

۱-از ژانر مورد علاقه‌ی خود شروع کنید.

ما آنقدر فرصت نداریم که هر کتابی را بخوانیم. بهار رهادوست در کتاب چرا نویسنده‌ی بزرگی نشدم می‌نویسد: جمله‌ی «هر کتابی به یک بار خواندنش می‌ارزد» در واقع تشویق به نوعی لاابالیگری و یکی از آسیب‌رسان‌ترین آموزه‌ها برای من بود.

به نظر من باید از جایی شروع کرد. وقتی علاقه‌مندی ایجاد شد آن‌وقت به تدریج کتاب‌های خوب هم وارد سبد مطالعاتی خواهد شد.

۲-کنار تخت خوابتان و در نقاط مختلف خانه کتاب بگذارید.

زمانی که به بستر می‌روید وقتی کتابی کنار دستتان باشد، چشمتان به آن می‌افتد و خود را وادار می‌کنید که چند صفحه‌ای مطالعه کنید. کم‌کم این کار عادت سازی می‌شود و مطالعه‌ی شبانه برایتان دلپذیر می‌شود. پت ویلیامز نویسنده‌ی کتاب بخوان برای زندگی می‌گوید: من در سنین رشد بودم. مادرم در خانه الگویی را اجرا کرده بود. همه جای خانه کتاب گذاشته بود. خواندن برای ما کار یا وظیفه نبود، بلکه تفریح و سرگرمی بود. او محیطی به وجود آورده بود که هر یک از ما برای خواندن هیجان داشته باشیم.

۳- در فضای مجازی گروهی درست کنید و با هم کتاب بخوانید.

دو سال پیش در یک گروه کتابخوانی ادمین بودم و هر روز تصویر ۱۱صفحه از کتاب منتخب را در گروه می‌گذاشتم تا بهانه‌ای برای نخواندن نباشد. زمانی که‌ گروه‌ تعطیل شد، دوستی می‌گفت: باز به بهانه‌ی همراهی با گروه چند صفحه‌ای می‌خواندم از آن موقع تا به حال  به سراغ کتاب نرفته‌ام.

۴-گاهی به کتابخانه‌های عمومی بروید.

می‌دانم که برای کتابخانه‌های عمومی هزینه نمی‌شود و کتاب‌ها بسیار قدیمی هستند اما فضای کتابخانه همیشه برای من ترغیب کننده بوده است. در حین نوشتن این جملات، فکری به ذهنم رسید. این که هر از گاهی کتاب جدیدی را به کتابخانه‌ی محله‌مان اهدا کنم تا قدمی مثبت در ترویج کتابخوانی برداشته باشم.

۶-با افراد کتابخوان معاشرت داشته باشید.

گاهی با دوستان کتابخوان خود دورهمی برگزار کنید، از کتاب‌هایی که خوانده‌اید صحبت کنید.  برداشت‌های خود را بگویید و نظرات یکدیگر را بشنوید. مطمئن باشید برای خواندن مشتاق‌تر می‌شوید.

۶-برای تعهد خود به کتابخوانی جایزه تعیین کنید.

متعهد شوید که حداقل روزی یک صفحه کتاب بخوانید. از کتاب‌های کوچک و کم حجم شروع کنید هر وقت کتاب را تمام کردید برای خود جایزه‌ای بخرید.

۷-این لیست ادامه خواهد داشت…….

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

8 دیدگاه

  1. خیلی سبک نوشتن شما برایم زیبا هست به دل می نشیند ونکته جالب وزیبایی که در نوشتن شما برایم شیرین و جذاب بود راونکاوی دیگران با پرسش ژرف چرا کتاب نمی خوانیم بود .مانا وپایدار باشید دوست خوبم در کلاس نویسندگی استاد شاهین کلانتری.🌸🌺🌹🙏

  2. چه قدر خوب نوشتید. یکی از لذت‌بخش‌ترین گپ و گفت‌ها بین دوستان زمانیه که به کتاب‌ها می‌پردازیم و نظراتمون رو به همدیگه منتقل می‌کنیم.

  3. چه پرسش و پاسخ خوبی بود و از اون مهمتر نتیجه گیریهای زیبای شما موفق و پایدار باشید 👏👌

    1. گلی جان دوست عزیزم شما لطف داری. ما همه جوینده‌ایم، همه در حال یادگیری هستیم و چقدر خوشحالم که در این مسیر دوستان خوبی پیدا کرده‌ام.♥️

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن