عملکرد من در سال ۱۴۰۱
امروز آخرین روز سال ۱۴۰۱ میباشد. میخواهم مروری داشته باشم و ببینم در سالی که گذشت چه کردم، چه اندوختم و چه ارزشی به جهان افزودم.
در یک سال گذشته در مسیر آموختن، دوستان خوب و همراهی پیدا کردم و دوستانی را نیز از دست دادم. خودم و آدمهای پیرامونم را بیشتر شناختم. به برخی از ویژگیهایم واقف شدم که برایم خوشایند بود و برخی ناخوشایند که کوشیدم آنها را در حد توان اصلاح کنم.
تمام اوقاتم را صرف یادگیری کردم. حتی هنگام آشپزی و نظافت خانه، آموختههایم را در ذهنم مرور کردم و با این کار از حواشی زندگی فاصله گرفتم.
در یک سال گذشته در وبینارها و چالشهای مختلفی شرکت کردم. مقالات متعددی را در سایتهای معتبر و ارزشمند خواندم. صد و چهل پست در سایتم بارگذاری کردم. بیستوپنج کتاب را به طور کامل مطالعه کردم. از دهها کتاب دیگر فقط بخشهای خاص و مورد نیازم را خواندم، کتابهایی در حجم و موضوعات متفاوت.
دربارهی کتابها نوشتم، تأمل کردم، عمیق شدم و تلاش کردم حداقل از هر کتاب جملهای، تجربهای و یا آموختهای با من بماند.
آموختههایم از چند کتاب را به اختصار مینویسم.
کتاب دوست بازیافته به من یادآوری کرد که تفاوت در دین و مذهب هیچ اهمیتی ندارد و آنچه که مهم است انسانیت، بخشش، بزرگی و مهربانی است.
از کتاب زیبای روزها در راه شیوهی نوشتن یادداشت روزانه را آموختم.
رازهای بزرگسالی به من شیوهی تفکر و اندیشیدن را آموخت. یاد گرفتم چگونه در یک جملهی قصار یا یک پاراگرافی از یک کتاب دقیق شوم و برایش مصداقی در زندگی روزمره بیابم و آن را زندگی کنم.
بنویس، ساعت پاکنویس! نام این کتاب به تنهایی شوق نوشتن را در من برمیانگیخت و به من آموخت تجربهها و آموختههایم را هر چند اندک و ناچیز در اختیار دیگران قرار دهم.
حسرت و فرصت به من آموخت به جای حسرت خوردن، فرصتها را دریابم. به من آموخت نگاهم فقط به هدف یا همان نقطهی آرمانی نباشد تا دچار حسرت نشوم بلکه برگردم و به مسیری که از ابتدا طی کردهام نگاهی بیندازم و خودم را با گذشتهی خودم مقایسه کنم.
چگونه آگاهانه آیندهی مطلوب خود را بسازید باعث شد تا آگاهانه زندگی کنم و به رفتار و اعمالم دقیق شوم.
کتابهایی در باب تفکر نقادانه خواندم تا قدرت تحلیلم را بالا ببرم و به راحتی از آنچه در کتابها میخوانم یا میشنوم عبور نکنم.
دیزاین کن که زیبایی امری کلیدی است. این کتاب فلسفی به من آموخت که فقط نگاهم به زیبایی ظاهری و تجملات نباشد بلکه زیبایی نهان و حقیقت نهفته در آثار را ببینم.
در رمان مادام بواری با زنی روبهرو شدم که برای ایجاد عشق و هیجان در زندگی و فرار از زندگی روزمره و معمولی خود را به تباهی کشاند. آموختم اگر عشق در زندگی نیست و موفق به ایجاد آن نشدیم یا باید تن به جدایی دهیم یا اگر ارزش ادامه دادن دارد عشق را در چیزهای ارزشمند دیگری جستجو کنیم. در عشق به فرزندان، در مطالعه، در مصاحبت با دوستان خوب و در کارهای هنری.
چرا نویسندهی بزرگی نشدم به من یادآوری کرد که نوشتن دشوار است و تداوم و استمرار میطلبد و در توان انسانهای عجول نیست و همینطور کوشیدم تا تجربیات نویسنده را در مسیر زندگی نویسندگی به کار گیرم.
کتاب صوتی دانستن و بکار بردن را شنیدم و جملهی کلیدی آن را آویزهی گوشم کردم. یادگیری سفری است از دانستن تا عمل کردن. همین جمله مرا به عملگرایی نزدیک کرد. اگر دانش به عمل منتهی نشود فقط به انباشت اطلاعات منجر میشود که سودمند نیست و راه به جایی نمیبرد.
دیدار با آقای آبی. با مطالعهی این اثر عاشق شدم. عاشق خدا، عاشق کودکی کردن، عاشق لبخند، عاشق زندگی و حتی عاشق مرگ.
چرا ادبیات مرا به سمت خواندن شاهکار ادبی جهان سوق داد و در همین راستا ابله را خواندم و دنکیشوت را در دست مطالعه دارم.
ابله به من نشان داد که همیشه خوب بودن، همیشه چشمپوشی کردن، همیشه همه را راضی نگهداشتن، برای دیگران دلسوزی کردن و خود را ندیدن ویرانی به بار میآورد و باید که در زندگی جانب تعادل را نگاه داشت.
حق نوشتن انگیزهی مرا برای نوشتن چند برابر کرد.
یک عالم بی کسی دردها و مشکلات بچههای پرورشگاهی را به من نشان داد تا اگر میتوانم کاری انجام دهم و در ضمن قدردانتر و شاکرتر باشم و بسیاری مطالب دیگر.
در اواسط سال از دوست نویسندهام خواستم که در مسیر تولید محتوا کوچ خصوصیام باشد. در این چند ماه بسیار آموختم. از تجربیاتم در این مسیر پستهایی با عنوان داستان من و محتوا منتشر کردم که البته هنوز نیمی از ان را ننوشتهام و حین تولید محتوا روی خودم کار کردم.
به قول جولیا کامرون: اگر میخواهید روی نوشتنتان کار کنید ابتدا روی خودتان کار کنید.
در سال ۱۴۰۱ دستاوردهای زیادی داشتم اما دو دستاورد زیر برایم از همه مهمتر است.
۱- نوشتن مستمر صفحات صبحگاهی.
۲-عملگرایی.
من برخلاف سالهای پیش فقط به شنیدن درسها و تجربیات دیگران اکتفا نکردم. فقط به لیست کردن تمرینات و گوش دادن پادکستها بسنده نکردم. دست به عمل زدم و قدم در راه گذاشتم و نسبت به سال پیش شرایط مساعدتر و در نتیجه عملکرد بهتری داشتم.
به امید روزها و سالهای درخشانتر.
گزارش شما تامل برانگیز، لذت آفرین و انگیزه بخشه💚
دست مریزاد🌺🌟
سپاسگزارم محبوبه جان، ممنونم از این که مطالعهکردید♥️
سلام دوست عزیز
پایان نامه سالتان را خواندم
بسی لذت بردم
ممنون از اشتراک گذاری تجارب مفیدتان
امیدوارم سال جدید برای شما پر از اتفاقات خوب و مثبت و شیرین باشه.
عیدتان مبارک باد 🙏🌺
ممنونم خانم شهراد عزیزم، انشاالله برای شما هم سالی پر از اتفاقات زیبا باشد♥️